عکس های مهرناز از تولد تاده روزگی
اولین عکسیه که توبیمارستان بعدتولدش ازش گرفتم
الهی قربونش برم چقدر ناز خوابیده
روز بعد که اومدیم خونه زیاد شیر نداشتم دخمل مامانم که شکمو (به باباش رفته) خیلی جیغ میزد بامشورت دکترش واسش شیرخشک گرفتیم
بالشت اذان گو گذاشتم زیر سر دخملی تا گوش بده
خیلی دوست داره با شنیدن اذان اروم میشه
مهرناز ودایی محمدش
فزشته مامان سه روزه شد یه کم صورت وچشماش زرد شد خیلی نگران شدم واسه تست غربالگری و زردی بردیمش بیمارستان خدا رو شکر زردیش لب مرز 12 بود نیاز به دستگاه یابستری نداشت دکتر گفت چند روز گرمی نخوری خوب میشه
یه کم شیرخشت وترنجبین خوردم نانازی خوب شد
الهی قربونش برم امروز نفس مامان رو واسه ده روزگیش بردیم حمام حالام گرفته خوابیده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی