مهرناز جونمهرناز جون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

مهرناز زندگی مامان وبابا

برای بابایی مهربون

تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . .     اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند     و با وجود همه مشکلات ، به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی . . .     که اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را     از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل     آرام رویاهایت رسانده است      ” پدرت “را می پرستیدی         ...
7 دی 1392

28 ماهگیت مبارک نازنینم

  ماهگیت مبارک       دخترم چقدر زود بزرگ میشوی؟برای چه این همه شتاب داری؟برای من هیچ لذتی بالاتر از تماشای بالیدنت نیست اما اینگونه که تو میروی میترسم از تو جا بمانم . دختر قشنگم خورشیدکم انگار همین دیروز بود که من صدف تو بودم و تو مروارید من انگار همین دیروز بود که مرواریدم را به دریای پرتلاطم این دنیا سپردم تا جایی بیرون از من زندگی کند نفس بکشد ببالد. میوه ی دلم روزهایی که میگذرند باز نمیگردند و روزهایی که می آیندمن برای آمدنشان لحظه شماری میکنم و فردا برای رفتنشان بی تابی خواهم کرد من جرعه جرعه ی این لحظات ناب را سر میکشم . تو را دوست دارم به خاطر تمام زیبایی هایی که از ای...
4 دی 1392

هوس کردم...

ساعت 11 شب بودوبرقا خاموش -داشتم تو اشپز خونه واست شیرعسلتو اماده میکردم که با ذوق اومدی گفتی: مامان راستی یادمون رفت به بابایی بگیم واسم لواشک وزیتون وکیم بخره فردا به بابایی بگی بره مغازه واسه مهرناز بخره مامان:حالا چی شد مامان یاد اینا افتادی مهرناز: اخه هوس کردم مامانی ...
4 دی 1392

تبریک یلدا

  یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آن قدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت. یلدایتان مبارک     یلدای 90 مهرناز 4ماهه       یلدا 91 مهرناز 16ماهه     یلدا 92 مهرناز27ماهه     روی گل شما به سرخی انار شب شما به شیرینی هندوانه خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا شب یلدا مبارک ...
2 دی 1392