مهرناز جونمهرناز جون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

مهرناز زندگی مامان وبابا

خواب

سلام کوچولوی دوست داشتنی خودم کلی پست عقب افتاده دارم که فرصت نمیشه برات بنویسم اما تو این پست میخوام روال خوابوندنتو برات بگم که واقعا پروژه ی زمان بریه این روزا اول از همه باید بگم که موقعی که تو رو از شیر گرفتم یه صابون حسابی به دلم مالیدم که از این به بعد. بعد دوسال بالاخره میتونم شب تا صبح تخت بخوابم .. زهی خیال باطل تا همین الان هرشب هر3ساعت از خواب بیدار میشی ومیگی مامان شیر عسلی سریع هم باید بیارم باید داغ هم باشه سرد نمیخوری یعنی 3-4بار باید تا صبح بیدار شم وشیر گرم کنم یعنی خواب بی خواب هر چی هم شام بخوری بازم تا صبح این شیر عسل از سزت تمی افته نمیخوام گله کنم ها از یه بابت خیلی خوشحالم که حسابی شیر میخوری وکلسیم بدنت...
9 آذر 1392

برای دردانه ام...

  آرزو میکنم که فرو افتادن هر برگ پاییزی ، آمینی باشد برای آرزوهای قشنگت     بهار چشمانت همیشگیست   .  پلک هایت را نبند ، خزان می شوم ...
7 آذر 1392