شیرین زبونی های عزیز دلم
سلااااام گلم
خیلی وقته نیومدم از شیرین زبونیات برات بگم ببخشید
این قدر زیادن که نمیدونم از کجا شروع کنم
کامل صحبت میکنی هر روز جملات واصطلاحات جدید بکار میبری
همشو یه جا مینویسم وگرنه یادم میره
این روزا وقتی صدات میزنم هر جا باشی زود میای میگی بله جانم
قربونت برم که واسه هر کاری اجازه میخوای اجازه میدی شیر بخورم اجازه میدی با کشو بازی کنم.....
وقتی می خوای کاری انجام بدی که میدونی اجازه نمیدم یا کاری ازم میخوای که حوصله ندارم انجامش بدم پشت سرهم میگی ببخشید معذرت میخوام لطفا (اجازه میدی با قیچی بازی کنم....میای اتاق بازی کنیم) حواسم هست
عاشق قصه تعریف کردنی همیشه باید قصه مهرناز کوچولو بابا کوچولو مامان کوچولو .....الی اخر یعنی قصه هر کسی رو که میشناسی رو باید برات بگم
توقصه ها حتما باید شخصیت بدجنس(گرگ -اقا-روباه....)ومهربون وجود داشته باشه
تولگودرست کردن همیشه اقا مهربونه واقابدجنسه رو درست می کنی
حتی موقع غذا خوردن میگی مامان مثلا این اقا بدجنسه باشه که من میخورم...
قصه تعریف کردن خودتم که نگو اینقدر ذوق میکنم که حد نداره
عاشق این تخیلاتتم یعنی همشو از خودت درمیاری اول میگی روزگاری بود غزلی بود یا میگی در یک جنگل زیبا مهرنازی بود وسطاشم میگی مامان بگو خوووووووب بعد چی شد
ورژن جدید عمو زنجیرباف که وقتی می خونی کلی خودت می خندی
عمو زنجیر باف بله
زنجیرمنو بافتی بافتم
پشت کوه انداختی انداختم
....
دیروز کل کارتن بیسکوییت رو ریخته بودی وبازی میکردی ازت پرسیدم چیکار میکنی گفتی خرابکاری
یه روز بهت گفتم اقا بدجنسه میخواد تورو گاز بگیره اینقدر ناز گفتی نه من نازم مهرناز خانمم منو نخور برو خونتون
بهت گفتم من از اقا بدجنسه میترسم گفتی نه نترس ببین چاقو نداره گفتم بیاد تورو ببره گفتی نههههههههه من عسلم جیگرم
موهامو شونه میزدم گفتی مامان بیا موهامو شونه بزن شلوغ پلوغه ببین بابا موهاشو شونه زده نازه
داشتیم بازی میکردیم که گفتم مهرناز یادم رفت چی میخواستم بگم اینقدر جالب گفتی چی گفتی منظورت چی بود اخه مامان اینو از کجا یاد گرفتی
امروز اومدی ناخناتو نشون دادی وگفتی مامان ببین انگشتام ناقلا بلند شدن
هر بار خرابکاری میکنی دلیلشوازت میپرسم میگی حواسم نبود خب
بعدباز به من نشون میدی ومیگی ببین ببین حواسم نبود چیکار کردم
وقتی چیزی از بالای کمد میخوای میگی بغلم کن ببینیم مهرناز چی میخواد وقتی برش میداری میگی مامان اینو می خواستم
ان شالله هر چه زودتر این دندون اخریه رو هم دربیاری که راحت شی عسلم کلا تمام انگشتات تو دهنته
وقتی بهت میگم انگشتتو دربیار میگی خب گشنه ام شده
تا کاری بروفق مرادت نباشه این قدر جالب میگی اه اعصابم خورد کردی
وقتی حوصله ات سر میره میگی مامانی بیا صحبت کنیم
چند تا فعل جالب بکار میبری که هر دفعه کلی می خندیم
دوست ندارم = نمی دوست
می خوابیده =می خوابیدید
عرق کرده =عرق خورده(مامان ببین پاهام عرق خورده)
بادستت به کمد ودر ضربه میزنی میگی مامان ببین دارم اهنگ میزنم
وقتی چیزی رو اشتباه میگی برات درستش میکنم میگم اینو بگو پشت سرش میگی چی گفتم؟
تاتلفن زنگ میزنه فوری برمیداری فقط با مادر جون صحبت میکنی نمیدونم چرا با بقیه حرف نمیزنی فقط گوش میدی ومی خندی
با تلفن خودت اینقدر قشنگ صحبت میکنی پشت سرهم میگی سلام خوبی خوبم چیکارمیکنی بازی می کنم غذا درست میکنی؟ اش باشه گوشی
اومدی بهم گفتی اگه باهام بازی نکنی قهر میکنم هااااااااااا
گلا اگه ازت بخوام برام کاری انجام بدی حوصله نداشته باشی یا میگی نه حوصله ندارم یا نه قهرم من
داشتی با بابایی بازی میکردی گفتی بابایی من میرم ببینم مامانی چیکار میکنه بعدا میام باهات بازی می کنم زودی میام
کلمات انگلیسی بیشتری یاد گرفتی خیلی علاقه داری وهر روز میگی یه چیز جدید بگو ولی زیاد نمیخوام روت فشار بیاد کم کم بهت یاد میدم
what is your name مهرناز خانم
blue ابی
red قرمز
apple سیب
knife چاقو
peach هلو
money پول
بقول خودت دبش fish ماهی
good night شب بخیر
تلویزیون tv(به قول خودت کی وی)
یعنی با این حرفات منو بابایی اینقدر قربون صدقه ات میریم که حساب نداره
الهی همیشه لبت خندون ودلت شاد باشه عزیز دلم