سفرنامه3
برای دیدن ادامه عکسام بیان ادامه مطلب یه چند روزیه که مامانم پروژه از پوشک گرفتن منو شروع کرده روزای اول که حرصشو حسابی در اوردم بعد یه پیشرفتایی کردم مثلا وقتی جیش میکردم میگفتم مامان جیش کردم کلی تو دسشویی وحمام اب بازی میکردم بعد میگفتم جیش ندارم دروغ گفتم تا میرسیدم خونه جیش میکردم بعد از دوهفته کل پیشرفتم این بوده که شب تا صبح جیش نمیکنم صبح میرم تو دسشویی کارمو میکنم که مامانم کلی خوشحال میشه در طول روز یه بار میگم 3بار نمیگم ولی بگم ها مامانم هنوز خسته نشده وامیدواره تا موفق بشه اینجا مادر جون واسم توحیاط شن ریخته تا من یه خورده بازی کنم وسرگرم بشم &...
نویسنده :
مامان مهرناز
0:50